سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محیط زیست همدان - اکوتوریسم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

کم کم داریم به پایان سال 1389 نزدیک میشویم. و سرمای زمستان امسال را پشت سر میگذاریم و به شکوفه های سبز بهار90 نزدیک میشویم. همیشه مردم از بهار به خوبی و از زمستان به بدی یاد میکنند، یاد نوشته ای میافتم که زمستان از دست روزگار می نالید و میگفت «چرا مردم مرا دوست ندارند خوب اگر من نبودم بهار معنایی از زیبایی نداشت.»

اینها را گفتم که کمی خود را از مشکلات محیط زیست امسال رها کنم. سالی که به گفته دوستداران و فعالان محیط زیست بدترین سال محیط زیستی ایران شناخته شد که اگر به مطالب قبلی و یا آرشیو مراجعه کنید تعدادی از شاخص هایش را به نقد کشیدم. اما بگذریم.

چون بالاخره روزها میگذرند و آنچه میماند را باید حفظ و نگهداری کنیم.

امسال سالی پر بار برایم بود وقتی به یکسال گذشته خود نگاه میکنم، و به پستی و بلندی هایش فکر میکنم با همه سختی که داشت خوب بود. تجربه های که آموختم، دوستانی که پیدا کردم، افزایش علاقه ام به محیط زیست و چندین و چند اتفاق همگی برایم سالی پر از شور و نشاط را رقم زد. و الان در آخرین روزهای سال 89 با شما دوستانی هستم که با برگ زدن صفحات وبلاگم و خواندن و نظردادن بر مطالبم، بر من منت گذاشتید و باعث شدید از لحظه لحظه بودنم در کنار شما لذت ببرم. هر روز بعد از گذاشتن یک پست وقتی اولین نظر را میخواندم احساس غرور میکردم و خوشحال میشدم که در این جامعه مجازی افرادی هستند که مرا همراهی کنند.

دوستان بزرگواری چون:

آشنای غریبه که در اغلب پستهایم مرا با نظراتش راهنمایی کرد

محمد درویش که وبلاگش بسته شد ولی شور و حرارت و علاقه اش به محیط زیست بیشتر شد

هومان خاکپور که هر روز نگاهی به وبلاگ مفیدشون دارم

سمیه طاهری که در موسسه حیات سبز سرزمین همراهیمون میکنند

سردبیر  که نشریه انجمن مهندسین محیط زیست قم را مدیریت میکند

آسمان ابری  که امیدوارم برای همیشه در بارش بر روی سرزمین ها خشک باشد

نسترن خادمی همراه همیشکی مجازی ام

داداش رضا که هر از چندگاهی ما از دیدنشون خوشحال میشویم

مژگان جمشیدی فعال همیشگی محیط زیست که با خواندن پستهایم منت مینهادند.

مینا که اصلا نمیشناسمشون ولی همراهیشون باعث روحیه همیشگی میشود

مهتاب که از آشناییشون خوشحال میشوم

احمد پازوکی یکه تاز عرصه رادیو مردی که دلش و کارش و ذهنش همراه محیط زیست است

سیمین که با تلنگرهاشون همیشگی اند

عباس محمدی مردی که وبلاگشون افتخارت ایران زمین را رقم میزنند

عقیل دوست طبیعت گردمون

دوستان پرتوان موج سبز وبلاگستان کسانی که با راه اندازی موجهایشان ناخدایان خواب مانده کشتی ما را بیدار میکنند

امین قاسمی همکلاسی و دوست عزیزم

فرزانه  همراه همیشگی وبلاگم

تینا قضاتی دوستی که با وبلاگ مدافعان زمین مسیر قانونی محیط زیست را هموار میکنند

خانم خلیلی روزنامه نگار خوب همدانیمون

آزاده  با وبلاگ آرام و ملایم نوشته ای از تصویر

فرهاد قربانپور مدیر وبلاگ دست نوشته های سبز

روشنک شهبازی که نمیدانم چه شده که وبلاگشان دیگر به روز نیست؟ خوبید کجایی؟

میری عزیز هر نظرش تلنگریست پرمایه که نشان از اطلاعات بی نظیرش دارد

فاطمه از دوستان همراه محیط زیست در مازندران

دوستان سر زنده ام در انجمن سبز چیا که تنها یکبار حضور در جمع آنان باعث روشن شدن موتور امید به زندگی برای هر کسی میشود

شیرین که با بررسی ردپاها در آخر به هدفشون میرسند

سپهر سلیمی در وبلاگ دوستداران حیوانات و محیط زیست

جناب اکبر همدانیان که از حضورشون بسیار خوشوقتم

جناب محمد خسروشاهی که مفتخرم به حضورشون در اینجا

خاطره دوست گمنامم که بالاخره پیدا میشود

مریم وثوقی فر مدیر خوب و پر انرژی وبلاگ پیک محیط زیست سبز

الهه موسوی استاد ما در عرصه خبر که با نگاهشون به وبلاگم باعث افتخاری برای من می شوند

انجمن اعضای هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع فعالان عرصه علم و کار

مهدیه نصرتی دوست محیط زیستیمون در وبلاگ آموزش محیط زیست

فکر میکنم کلمه سپاس گذارم و تشکر میکنم و ... برای تقدیر از شما کم باشد.

ولی امیدوارم که با دوستان مجازی، روزی در کنار هم و دست در دست هم بدهیم و برای دفاع از آرمانهای محیط زیستی خودمون تلاش کنیم.

در انتها از تک تک دوستان و همراهانی که تا امروز من و نوشته هایم را تحمل کرد ه اند کمال قدردانی را دارم.

 

پیشاپیش سال نو بر شما مبارک باشد.

 


[ جمعه 89/12/27 ] [ 12:15 صبح ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

در خبرهای مربوط به شهادت 4 محیط بان کردستانی میگشتم و آنها را میخواند که با دیدن نام یکی از آنها اشک در چشمانم پرشد.

نامش محمود احمدی نژاد بود

خبری را که خبرگزاری ایلنا با عنوان «قاتلین شهدای کردستان گروه‌های معاند نظام هستند» در صفحه اجتماعی خود قرار داده بود را میخواندم. که با دیدن نام محمود احمدی نژاد بغضم ترکید.

وقتی یاد سال پیش می افتم که در منطقه بیجار با این مرد بزرگ همراه شدم و با او گفتگو میکردم. و حالا اونو از دست دادیم اشک از چشمانم جاری میشود.

سال پیش از طرف اداره محیط زیست همدان به ما گفتند اگر تمایل دارید میتوانید برای سرشماری گونه های پستاندار منطقه کردستان چند روزی با کارشناسان ما همراه بشید و اونها را کمک کنید. زمستان بود تقریبا بهمن ماه.

من هم از خدا خواسته راهی این سفر شدم.

اول وارد قروه شدیم، و در ساختمان آنجا ساکن شدیم. روز اول به منطقه بدر و پریشان رفتیم. از جبهه شمالی سرشماری کردیم و در روز دوم از جبهه جنوبی که با شکارچی درگیری پیش آمد و کل سرشماری منتفی شد.

قرار شد به منطقه حفاظت شده بیجار برویم. اولین برخورد من با آقا محمود اونجا بود. نکته ای که توجهم را به خودش جلب کرد دوربین فیلم برداری کوچکی در دستانش بود اول فکر کردم از واحد روابط عمومی اداره محیط زیست بیجار اومدهخ ولی وقتی حال و اوحوال کردیم با گفتن نامش تعجب کردم. با شوخی و خنده دوستانمون ازش میپرسیدند که تو با رییس جمهور محمود احمدی نژاد نسبتی نداری که میگفت: نه بخدا .

تا اینکه شب در مهمانسرا قرار شد نقشه و مسیرهای منطقه را مورد بررسی قرار دهیم. در حال گوش کردن به صحبتهای مدیر منطقه بودیم که آقا محمود با  لبخند وارد شد. احترامی که دوستانش براش میگرفتند برایم جای سوال بود. چرا که افراد دیگری از ایشان مسن تر در جمع بودند ولی آنقدر احترام، نشان از رفتارهای خاص این مرد داشت- نه اینکه حالا شهید شده دارم ازش تعریف میکنم، نه متاسفانه وقتی آدمها از بین ما میروند ما یادشون میکنیم- با اومدن آقا محمود جو شوخی و خنده نیز بین دوستانمون که کردی حرف میزندند بالا گرفت تا اینکه آقا محمود  هندیکم خودشو آورد و وصل کرد به تلوزیون و نمایش حرکت قوچ و میشها را نشان دادند. که دیگر من حواسم از نقشه پرت و نگاهم به تلویزیون قفل شد.

ازش پرسیدم این فیلمها رو از کجا آوردی؟ و کی اینها رو گرفته؟

یه نگاه با لبخند انداخت و با تمام غرور گفت خودم گرفتم.

من جا خوردم چون یک محیط بان تو این منطقه با این سن و سال بیاد فیلمبرداری کنه. اول باورم نشد. ولی وقتی دوستانش از فیلمهای که گرفته بود تعریف کردند. شَکم به یقین تبدیل شد. 

نمیدونید چطور از لحظه لحظه های فیلمبرداریش تعریف میکرد و با چه شوقی صحنه ها رو توضیح میداد. انگار یه مادر داره صحنه های جشن تولد بچه اش را برای دیگران توضیح میده.

هیجان آقا محمود باعث شد من جذبش بشم و چند ساعتی از اتفاقاتی که توی منطقه براش افتاده بود تعریف کنه.

تا اینکه فردا قرار شد وارد منطقه بشیم. 

اغلب سعی میکردم با گروههای همراه بشم که افراد اون گروه هم با سابقه باشند و هم عاشق منطقشون که خدا رو شکر ما همراه آقا محمود شدیم.

از زندگی خودش در این منطقه و از عشق مفرطش به قوچ و میشها برام می گفت که انگار داره از بچه های خودش تعریف میکنه. حتی یک صحنه که تعدادی قوچ و میش را دیدم شروع کرد به گفتن اسم قوچ بزرگ که چکارا میکرده. من تا به حال با چنین شخصی برخورد نکرده بودم که انقدر از محیط تحت حفاظتش عاشقانه یاد کنه.

تا اینکه ما برگشتیم و آقا محمود رو با خاطراتش ترک کردیم. ولی تو پاییز امسال بود که برای بررسی آتش سوزیهای جنگل های مریوان با یکی از دوستان خبرنگارم راهی مریوان شدیم.

موقع برگشت داشتم حیدریان عزیز را راهی میکردم. که تو اتوبوس یکی صدام کرد، نگاه کردم دیدم بله آقا محمود عزیز اونجاست، به طرفش رفتم و حال احوالشو پرسیدم که گفت منتقل شده به سنندج و کلی با هم گپ زدیم و بهم گفت که یه روز بیا تا 100 ها فیلیمی که خودم از گونه های مخلف تو منطقه را گرفته ام نشونت بدم. که.....

همیشه تو ذهنم بود که این وجود یک عشق چقدر  رو  آدماها تاثیر میذاره؟ اصلا آدمهای که عاشق نیستند چرا زندگی میکنند؟ و هر وقت تو این فکرها میرفتم یاد محمود بزرگوار می افتادم که چقدر عاشقانه از کارهایی که انجام داده بود تعریف میکرد و چقدر غرور داشت برای کارهایی که انجام داده بود.

تا اینکه با خوندن خبر شهادتش معنی عاشقی را فهمیدم. که تا چه حد میتونه پیش بره.

پس حالا میتونم درک کنم که چرا میگویند شهادت کار همه کس نیست و باید عاشق بشی تا بتونی طعمشو بچشی.

 

و ما هم به موج سبز میپیوندیم

و میپرسیم «طبیعت ایران قربانگاه پاسداران محیط زیست، چرا؟»


[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 1:12 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

وقتی امشب سخنان رهبری را به مناسبت روز درختکاری در شبکه یک دیدم. با دیدن افراد حاضر در جمع یاد یک گذشته نزدیک افتادم.

ابتدا این را عرض کنم که این مطلب تنها برداشت شخصی من از سخنان رهبری است که تنها توانسته ام گوشه ای از این سخنان را درک کنم و اینگونه برداشت نمایم. و امیدوارم که خوانندگان محترم برداشت های خود را نیز به صورت نظر اعلام کنند.

وقتی رهبری بعد از انتخابات ریاست جمهوری سخنرانی خود را در نماز جمعه انجام دادند خیلی ها گفتند حجت تمام شد و حرف صحیح اعلام شد.

به نظر من ایشان نیز در خصوص محیط زیست و منابع طبیعی حجت را تمام کرد. چرا که با بیان این موضوع که هر ساله مراسمی میگیرید و دو تا درخت میدهید که ما بکاریم، باعث شده که من در اینگونه مراسمات شرکت نکنم ولی چون ایندفعه کار بزرگی انجام داده اید باید میآمدم. که اگر شما خواننده و شنونده خوبی باشید کلی حدیث از این سخنان میگیرید.- البته من هرچی در سایت ها گشتم که متن کامل سخنان را پیدا کنم پیدا نشد که نشد، تنها تونستم این مطلب- باید با جدیت در مقابل معترضان به زمین‌های اطراف تهران ایستاد-  را گیر بیاورم که آن هم کامل نیست. اگر شما متن کامل را دیدید لینکش را بفرستید تا قرار دهم-

و یا وقتی ایشان مخالفت صریح خودشون را با طرح باغ شهر اعلام میکنند و میگویند که ما به احمدی نژاد که به شدت تاکید داشت و دفاع میکرد گوشتزد کردیم. به نظر حجت را در این مسئله نیز تمام کردند.

و از همه مهمتر تاکید ایشان نسبت به اهمیت محیط زیست و منابع طبیعی به عنوان سرمایه ملی که توسط عده ای غارت میشود و بایستی جلوی آن گرفته شود و از تمامی دستگاه های مسئول اعلام به همکاری میکنند. خود نشان دهنده اهمیت این مساله و خواب آلودگی مسئولین در این قضیه دارد که یاد سخنرانی ایشان می افتم که بعد از 10 سال بازدید مجدد سوسنگرد می افتم که گفتند 10 سال پیش که ما به اینجا آمدیم با امسال هیچ فرقی نکرده پس مسئولین چه میکنند. حالا من نمیدونم قصد ایشان از بیان این جمله تلنگری به مسئولین بوده یا نه ، ولی برداشت من که اینگونه است.

و موضوع جالبتر که برایم تا حدی نیز خنده دار است-البته خنده ما از گیره غم انگیز تر است-  صف اول مستمعین بود که چندتا سردار نشسته بودند. همان هایی که تا حدودی تاثیرات منفی بر محیط زیست و مناطق حفاظت شده استان های مرزی میگذارند- سوئ تفاهم نشود نه همشون ها چون بعضی هاشون تاثیرات مثبت هم میگذارند، ولی خوب شیطان هست و ما نمیتونیم انکارش کنیمچشمک- و جالب تر اینکه اساتید و کارشناسان فن در صف های بعدی نشته بودند. -حتی یکی از اساتید ما هم بودوااااای البته یکی از اون روحانیونی که من خیلی دوستش دارم هم تو صندلی های آخر نشسته بود، اسمشو خوب خاطرم نیست، ببخشید-؟!

و آخرین علامت تعجب که البته جوابش را همه میدانیم اینکه:

اگر یکی در این مملکت ما از نظر آشنایی با دین و اجتماع و مسائل روز پیدا شود میشود گفت تنها رهبری است. چرا که هر سخن ایشان جای بسی درنگ و تامل دارد، یادم میاد که قبلا - چند سال پیش-مستمعین سخنان رهبری اغلبشون کاغذ و قلم داشتند و سریع یادداشت برداری میکردند. ولی این دفعه من که از تو تلویزیون نگاه میکردم قلم و کاغذی ندیدم - حالا ممکنه نگهبانان قلم ها را گرفته اند یا اصلا مستمعین احتیاج به قلم نداشته اند - قلم گرون شده یا اصلا فیلمبردار یادش نبود از قلم و کاغذها فیلم بگیریه، باز هم برداشت مستقیمی نمیکنم- ولی فکر میکنم بد نبود آن اساتید برجسته مسئول نظام چندتا از بیانات رهبری را یادداشت میکردند و انجام میدادنند که بعدها اگر ازشون سوالی و بازخواستی در مورد برنامه هاشون پرسیده شد، جوابی داشته باشند.

خلاصه ما که تو این اخبار میحط زیستی میچرخیم و 99 درصد تنها خبر مشکلات محیط زیستی را میبینیم و بی تفاوتی مسئولین مثل همین شهادت 4 محیط بان که تازه مجلس بعد از 4 روز یادش افتاد و تسلیت گفت و امثال اینها.

ولی وقتی میبینیم رهبر نظام نیز جز طرفداران محیط زیست اند و سخنانشان همسو با تفکرات دوستداران محیط زیست، پس خوشحال میشویم، که خدا را شکر مثل اینکه هنوز تنها نیستیم.


[ چهارشنبه 89/12/18 ] [ 1:1 صبح ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

در صفحات خبرگزاری سبز پرس مثل همیشه در حال نگاه کردن و خواندن مطالب بودم که عکسی از رئیس جمهور توجهم را به خود جلب کرد. مگه چه اتفاقی افتاده که دکتر احمدی نژاد سخنی درباره محیط زیست داشته که سبز پرسی ها آنرا به عنوان خبر آورده اند.

با خواندن تیتر مطلب که نوشته بود:

رییس‌جمهور در "مجمع جهانی تالاب‌ها برای آینده":

صیانت از محیط زیست و اصلاح طبیعت تعهد و میثاق عمومى است

یادم افتاد که چون مجمع جهانی تالاب برای آینده با دعوت از کشورهای عضو کنوانسیون رامسر در 14 و 15 اسفند ماه برگزار شده است پس بایستی رییس جمهور هم سخنرانی داشته باشد، که انقدر مهم شده.
خلاصه بعد از باز کردن صفحه و خواندن مطلبش، سوسوی از امید در تاریکی محیط زیست ایران برایم روشن شد.
که چه عجب بالاخره یکی تو این دولت پیا شد بدونه محیط زیست در حال نابودیه. چون کم کم داشتم باور میکردم که دولت مردان ما یادشون رفته که محیط زیستی هم وجود داره.
ولی متن سخنان دکتر برام جالب و کارشناسانه آمد. چرا که درقسمت های از صحبتهاشون دقیقا همون مشکلاتی را گفته اند که ما و صداها نفر دیگر آن را میگوییم- ولی کسی گوش نمیکنه- که این جای شکر داره که نه بابا حداقل شخص اول مملکت جناب آقای احمدی نژاد این ها رو میفهمه و حتی براش راهکار هم داره. چون متاسفانه برخوردهایی که در این زمینه از طرف دولت صورت گرفته چیز دیگری را بیان میکنه.
خلاصه پیشنهادات رئیس جمهور هم خیلی عاقلانه و کارشناسانه است  بخصوص این جملشون که میگویند:
"جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد که هم در طراحی، هم پیگیری ومدیریت و در میزبانی و میهمانی این امر مهم با تمام توان تلاش کند و باید در این ارتباط آنقدر فریاد بزنیم که تمام تریبون‌های مهم و مراکز تصمیم‌گیر دنیا در این ارتباط به اهمیت موضوع واقف شوند."
و چون رییس جمهور ایران جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد این مطلب را اینگونه شفاف بیان میکنند. پس من هم پیروی میکنم و چند مطلب را شفاف میگویم.
اولا: این آمادگی چگونه بوجود میاد؟ چون بالاخره هر کاری یه هزینه و یه متخصصی میخواد و سازمان محیط زیست که  جز بی پول ترین و بی متخصص ترین سازمانهای دولت است. چگونه میتواند این آمادگی را ایجاد کند. اومدیم و بقیه کشورها قبول کردند گفتند بسم الله اونوقت چیکار میخواهید بکنید.
دوما:این که میگویید انقدر فریاد بزنیم تا تریبون ها و مراکز تصمیم گیری بفهمند خیلی عالی و خوب است. ولی میشه بپرسم چرا اونهایی که قبل از این پیشنهاد شما در مورد مسایل محیط زیستی داد و فریاد کارشناسانه و مسئولانه میکردند را "ف ی ل ت ر" - جهت اینکه بلایی سر خودم هم نیاد- کرده اند. مثالی میزنم که نگید ما دنبال مسایل سیاسی هستیم - نه بخدا-. این جناب درویش عزیز و متخصص که طی این سالیان دارز وبلاگی محیط زیستی را به صورت تخصصی اداره میکرد و مسایل و مشکلاتی را که دامنگیر محیط زیست شده را میگفت و حتی راه کار هم میداد، را میشناسید. بنده خدا نمیدونم چی نوشت-ممکن علیه اون سرمایه دارها گه دکتر احمدی نژاد گفته اند نوشته؟ نمیدونم!- که یه بار دیدیم وبلاگ مهار بیابازایی را وقتی باز میکنی این جمله میاد که: "با استناد به قانون جرایم رایانه ای دسترسی به تارنمای فراخوانده شده امکان پذیر نمی باشد."  جای حسرت و اندوه داره.
با این تفاسیر من به عنوان فرد کوچکی از این جامعه بزرگ به رییس جمهور محبوب ایران میگوییم: که جناب دکتر میترسم شما هم در تمام تریبون ها داد بزنید و به سرونوشت مهندس درویش گرفتار شوید. و بیایند و تریبونتون را ببندند.

[ شنبه 89/12/14 ] [ 8:51 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

 

هشتمین همایش ملی ارزیابی اثرات محیط زیست این بار در سالن الغدیر دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد.

متاسفانه دوربین با خودم نبرده بودم تا عکسی از این برنامه را برای شما ثبت کنم. که باید ببخشید.

که با دعوت از اعضای انجمن و فعالان محیط زیست و دانشجویان و اساتید برجسته در روزهای 4 و 5 اسفند با نشست کارگاهی برگزار شد..

در این برنامه که به ریاست جناب آقای دکتر مجید مخدوم (پدر علم ارزیابی در ایران) برپا شده بود 8مقاله در روز اول و سه کارگاه در روز دوم به همراه برگزاری مجمع عمومی فوق العاده و انتخابات انجمن ارزیابی محیط زیست و نیز تقدیر از بزرگان محیط زیست و مقالات برگزیده در جریان بود.

مباحثی چون ارزش گذاری اقتصادی خدمات اکوسیستم و جایگاه ظرفیت برد و کاربردهای متریک فضایی در ارزیابی و و توسعه در محیط زیست از سری مقالات و گزارشاتی بود که در این همایش ارائه شد.

این اولین باری بود که من در این جمع فرهیخته شرکت میکردم. دیدن افرادی که همیشه در رفرنسهای مقالات ما نامی بزرگ و جایگاهی اساسی داشتند، برایم بسیار جالب و هیجان انگیز بود.

دیدن بزرگان محیط زیست ایران مانند دکتر مخدوم و دکتر عمرانی و دکتر رازقی و دکتر جمالی و دکتر زبیری در این برنامه فوق العاده بود. بخصوص زمانی که دکتر مخدوم بر روی سن با کمال احترام و بزرگی فعالیت های ارزشمند این اساتید را می ستودند. واقعا به ارزش یک استاد و افتادگی حال آنها پی می بردم.

در ابتدای این برنامه قصد داشتند از خانواده صابر الله داد محیط بان شهیدی که توسط شکارچیان در سیستان و بلوچستان به شهادت رسیده بود تقدیر کنند. که برادر این شهد هنوز نرسیده بودند. به همین علت تقدیر از بزرگان محیط زیست آغاز شد.

زمانی که نام دکتر محمود زبیری برای دریافت هدیه خوانده شد؛ دکتر مخدوم با بیان این جمله که هرچه سنجش از دور و تفسیر عکس های هوایی در ایران داریم به خاطر فعالیت های دکتر زبیری بوده است و اگر ایشان نبودند ما سنجش از دور را نداشتیم، ایشان را مشایعت کردند. و دکتر با ایراد صحبتی آنچه را که برازنده تفکرشان بود را اینگونه ابراز داشتند که:

سال 1343 برای ادامه تحصیل به سویس رفتم «آن جا با ماهی 1000 تومان زندگی میکردم. به من گفتند که مواظب آب دریاچه زونیخ باش، چون به شدت آلوده است» ولی الان آب این دریاچه به خاطر احداث تصفیه خانه های مدرن به  حدی پاک و زلال شده که میتوانید آنرا بنوشید. پس ناامید نباشید. و رو به دکتر مخدوم گفتند که زمانی که شما مباحث ارزیابی را در ایران مطرح میکردید اصلا فکر میکردید امروزه انقدر با ارزش شده باشد، پس چون حالا پر ارزش شده است شما خوشبختید. و ایشان در انتهای صحبتشان با بیان این جمله که:

 موفق باشید و هیچ وقت ناامید نباشید زیرا همه چیز به سرعت پیش میرود،

 از سن پایین آمدند.

و زمانی که دکتر رزاقی خواستند به جایگاه بروند، دکتر مخدوم با بیان این جمله که اگر دکتر رزاقی نبودند ما در آلودگی ها از بین رفته بودیم، و ایشان را به عنوان پدر علم آلودگی معرفی کردند. وقتی دکتر رزاقی میکروفون را گرفتند برای سخنرانی با آن چهره بسیار زیبا و بشاش رو به جمع حاضر گفتند که شما احتیاج به 3 عنصر دارید که اول تخصص و تحقیق است و دوم نوآوری است. من 51 سال در بحث آب کار کرده ام و میگویم که ما الان از دنیا 50 سال عقب هستیم. این تصفیه خانه های که ما داریم را 40 سال پیش فرانسوی ها برایمان آورده اند. و متاسفانه ما تربیت نشده ایم که متخصص باشیم.

ولی ایشان جملاتشان را با بیان مفهومی از عشق ادامه دادند که سومین عنصر که مهم ترین چیزی است که شما به آن احتیاج دارید عشق است که باید به 4 نکته که در عشق خوابیده است، توجه کنید.

1-     باید در عشق احترام به حرفه وجود داشته باشد. یعنی برای حرفه ای که انتخاب کرده اید احترام بسیار بگذارید و به آن عشق بورزید.

2-     باید در عشق اعتماد به نتیجه کار داشته باشید. یعنی حتما آن کار باید جواب دهد.

3-    باید در عشق پاسخگویی باشد

4-    و از همه مهمتر باید در عشق از خود گذشتگی و اصول حرفه ای بالا باشد که از همه بگذری همان گونه که عطار میگوید:   بر عشق نباش که نباشی مرده///////// با عشق بمیر که بمانی زنده

پس اگر افرادی به جایی رسیده اند به خاطر این بوده که به حرفه شان عشق داشته اند.

نوبت به دکتر عمرانی رسید، مردی که دکتر مخدوم در معرفی ایشان گفتند که علم بازیافت و پسماند هرچه دارد از دکتر عمرانی دارد. ایشان نیز با معرفی خود شروع کردند که: من اولین فارغ التحصیل این رشته در آلمان بودم، وقتی که وارد ایران شدم برای بحث بازیافت و پسماند هر کاری کردیم و به هر کسی گفتیم کسی از تحویلمان نگرفت تا به دانشگاه بوعلی همدان رفتم و اولین کارگاه تخصصی ورمی کمپوست را آنجا بنا کردم و اولین محل دفن بهداشتی زباله را در همدان درست کردم و در منطقه باغ میوه شهرداری برای تولید انرژی از بیوگاز دستگاههای را درست کردم. که البته این ها قبل انقلاب بود .

40 سال پیش در دانشگاه تهران در مورد این مسائل سخنرانی کردم ولی کسی نفهمید ولی حالا خوب شده و یک اتفاقاتی می افته ولی با این حال ما در بحث بازیافت 40 تا 50 سال از دنیا عقبیم.

بالاخره سرکار خانم ویکتوریا جمالی به جایگاه دعوت شدند که دکتر مخدوم در تعریف از ایشان گفتند که دانشکده محیط زیست تهران هرچه دارد از فعالیتهای خانم جمالی دارد. و خانم جمالی هم تشکر فراوانی از دکتر مخدوم و جمع حاضر داشتند.

نفر بعدی جناب آقای دکتر محمد باقر صدوق معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست بودند. که دکتر مخدوم به تعریف از ایشان گفتند که یکی از دلایلی که ما همچنان با سازمان محیط زیست همکاری میکنیم حضور این آقای دکتر صدوق و همکارانشان است درسته که تعدادشان کم است ولی با این حال هستند. و دکتر صدوق که همیشه با چند جمله کوتاه مطالب خودشون را میرسانند به دکتر مخدوم گفتند که ما چون کم هستیم به حرف ما گوش نمیدهند پس باید زیاد بشویم. و با خنده از سن پایین آمدند.

در آخر نیز از محیط بان میرزا کریمی به عنوان محیط بان نمونه سال 1389 و علی یاری به عنوان جنگل بان نمونه سال 1389 تقدیر و تشکر به عمل آمد.

نکته بسیار مهمی که من را جذب خودش کرده بود این بود که این اساتید همگی از نخبگان محیط زیست ایران اند در اصل اینان پدران محیط زیست ایران محسوب مشوند پس جایگاهی بلند مرتبه دارند؛ اما طرز برخورد و سخنوریشان آنقدر افتاده حال و ساده و صمیمی است که در اولین برخوردی که ّا آنها دارید احساس دوستی و صمیمیت میکنید. و به نظر من این راز موفقیت این بزرگان است یعنی همان نکته ای که دکتر رازقی در بند چهارم عشق بیان کردند.

این روز زیبا ترین و آموزنده ترین روز زندگی من بود. زیرا هم اساتید بزرگی را دیدم و نیز نصیحت های بسیار آموزنده ای را شنیدم.

 

 


[ دوشنبه 89/12/9 ] [ 1:17 صبح ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

از سال 84 که در رشته محیط زیست مشغول به تحصیل شدم، این وبلاگ را ایجاد و در هر بازه زمانی به هر اندازه که توان داشتم مطالبم را در آن می نگاشتم. از پاییز سال 89 با تحولی که در نگرشم به حوزه محیط زیست بوجود آمد. سمت و سوی وبلاگم نیز به مسئله اکوتوریسم تغییر کرد تا در اول بهمن سال 90 عنوان وبلاگم از محیط زیست همدان به محیط زیست همدان -اکوتوریسم تغییر کرد. چرا که تنها صنعت حامی محیط زیست، صنعت اکوتوریسم است. و امیدوارم که این صنعت به عنوان حامی محیط زیست بتواند از مشکلات عمده حیات بکاهد.
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 36
کل بازدیدها: 580914