سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محیط زیست همدان - اکوتوریسم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

درج نامه ای از پدر جوان جانباخته در منطقه دنا به رهبر انقلاب در وب سایت سبز پرس نشان از بی طرفی و انجام رسالت خبری این دوستان دارد که سپاس باید گفت.

ولی نامه این پدر درد کشیده دارای نکات بسیار مهمی است که خواندن چند باره آن خالی از لطق نیست.

ایشان در این نامه از رنج ها و دردهایی که برای کشورش کشیده گفت و از بی مهری و بی تدبیری مدیران، از بی عدالتی از بی خیالی از موج سواری و .... گفت

این حرفها چند سالی است که گفته میشود. چه از جانب رهبری چه از طرف مدیران و چه از طرف مردم. یعنی به تعبیری میتوان گفت که همه تا حدودی میدانیم مشکل از کجاست. ولی واقعا برای حل این  مشکل چکار کرده ایم و کرده اند.

قتلی اتفاق افتاده دلایلش نیز محفوظ است کارشناسانی بر طبق شرع و قانون وظیفه پیگیری دارند خانواده ای جوانی از دست داده و به دنبال دیدن عدالت و شنیدن حرف حق است. همه این ها باید باشد و ما نیز به دنبال دیدن اجرای عدالت هستیم اما...

ولی همانطور که در مطلب بنویسیم محیطبان بخوانیم شهید گفتم همیشه موج سوارنی هستند که بر موجها سوار میشوند و اینکه چه اتفاقاتی می افتد برایشان بی اهمیت است.

روی سخنم به شخص خاصی نیست چرا که همه ما مسئولیم و هر کس به اندازه ای دنبال مقصر هم نمیگردم چرا که بر همه ما مقصر معلوم است. 

ولی چه میشود که یک محیط بان به اسماعیل کهرم میگوید: پیام مرا به سازمان محیط زیست برسانید که : پیغام محیط بان دنا به رییس سازمان محیط زیست:  آقای رییس!چرا ما را تعلیم ندادید؟  

عدالت معنی و مفهومی سخت ندارد اتفاقا بسیار راحت است ولی برداشتهای متفاوت از آن باعث شده که معانی آن نیز متفاوت شود. 

اینکه بگویم با آقای رضایی همدردی میکنم سخت است چون ایشان جوانی را از دست داده که ثمره عمرش بوده و من تا به حال در چنین شرایطی قرار نگرفته ام.

ولی آیا واقعا اسعد مجرم است. آیا پسر برومند رضایی به ناحق کشته شده است. و اما و اگرهای دیگر که به نظر میرسد قوه قضاییه به عنوان متولی اجرای عدالت باید این مسایل را شفاف سازی کند.

وقتی سخن از عدالت به میان می آید افراد مختلف شروع به سخنوری میکنند. نتیجه گیری هم مینمایند ولی آیا ریخته شدن خون موجودی به خصوص انسان با تشخیص هایی که ما میدهیم درست است.

یادم نمیرود که یکی از قاضیان خوبی که در مدت زمانی با ایشان همراه بودم به نقل از احادیث میگفت که جایگاه قاضی یا در بهترین نقطه بهشت است یا در بدترین نقطه جهنم چرا که با حکم غلطی باعث کشته شدن انسانی میشود.

امیدوارم که این اتفاق و اتفاقات آتی شکل جریان سیاسی به خود نگیرد که موضوع راعیت عدالت به وزطه نابودی کشیده شود. با در نظر گرفتن تمام واقعیت ها و مسایل آتی و مشکلات پیش آمده قوه قضایه حکم عدالت خواهانه ای را اعلام و اجرا کند.


[ شنبه 90/7/30 ] [ 1:11 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

همه مینویسند، عده ای میخوانند، تعدادی ناراحت میشوند، ولی باز هم هیچ اتفاقی نمی افتد

چه شد؟ جمعه ظهر بود که اس ام اس اعدام اسد برای من آمد و مثل اینکه برای همه فرستاده شد یکدفعه تمام خبرگزاریها و فعالان محیط زیستی حتی نمایندگان مجلس به تب و تاب افتادن، موج سوارن موج سواری و مدیران سخنرانی و فعالان هم پاتوق و نشست گذاشتند.

منم چون عضوی از این جامعه بودم در تب و تاب این مسایل میچرخیدم تا 4 روز گذشت.

امضا کردیم و امضا جمع کردیم.

مصاحبه کردیم و مصاحبه گرفتیم

نظر دادیم و نظر خواندیدم.

خبر دادیم و خبر خواندیم.

ولی ....

همیشه در این مباحث همه دنبال مفصر میگردند. و هر کس که سوتیهایش بیشتر باشد مقصر میشود و بعد از مدتی هم موضوع تمام میشود. ولی چه کسانی میمانند؟ محیط بانان مظلوم

نمیدانم چه بگویم وقتی که یکی از دوستان و همسفرانم را به راحتی در ایستگاه محیط بانی کشتند. وقتی مردی را که رویش حساب میکردم و او را الگوی خود قرار داده بودم تو زد و چهره واقعی خودش را نشان داد.

یادم میاد جای در حال بحث کردن با افراد مختلفی در باره موضوع شکارچی بودیم بحث به اینجا رسیده بود که شکارچی با شکار کش فرق دارد. موضوع خوبی بود و من نیز تا حدودی قانع شده بودم. حالا موضوع جدیدی باز شده است که شکارچی یا شکار کش، آدم کش آن هم آدمهای بی پناه و مظلومی چون محیط بانان که حتی قانون نیز حامی آنها نیست.

دیشب در حال بحث کردن بودم که نکته ای راشنیدم و آن این بود که آیا کسی که حیوانی را شکار می کند و بعد سر آنرا جدا میکند و آنرا تکه پاره میکند و این کار را چندین بار انجام میدهد آیا حس وحشی گری خود را پرورش نمیدهد آیا کشتن یک انسان برای او راحتتر نیست آیا میتوان بین شکارچی و دیگر افراد فرقی قائل نشد..

اصلا تفاوت شکار کش و شکارچی را چه کسانی مطرح کرده اند. آیا آنها خود شکارچی نبوده اند که می خواستند از تفکر خود دفاع کنند. میخواهم بدانم که اگر برای چند سال این شکارچیان شکار انجام ندهند مشکلی پیش می آید یا نه؟

این زشت نیست که برای ارضا علایق شخصی خود حیوانات را شکار کنیم و بعد بگویم ما به خاطر کنترل جمعیت شکار کردیم.

این چند روز برای من اندازه چندین سال تجربه کشت . آدمهایی که خود شکارچی اند یک دفعه حامی محیط بانان میشود و فرق آنها از زمین است تا آسمان اینکه یک محیط بان زندگی خود را میگذارد که یک حیوان در طبیعت زنده بماند و زندگی کند آنگاه یک شکارچی با دادن مبلغی بسیار کم طی دو روز آن حیوان را میکشد آیا اینها همه توجیه پذیر است.

اینکه سازمان محیط زیست در مسئله اسد کم کاری کرده و مقصر است بحثی نیست و دوستان بزرگتر من این بحثها را در وبلاگ خود مطرح کرده اند

آقای محمد درویش

هومان خاکپور

خبرگزاری سبز پرس

خبرگزاری ایرن

اما من بر این باورم که اگر حتی آقای اینانلو موج سوار ماهر محیط زیستی و بقیه دوستانشان بتوانند از خانواده آن شکارچی رضایت بگیرند. مسئله زندانی شدن و تا چوبه دار رفتن اسد باعث دلسردی محیط بانان میشود یکی از همین دلسوخته ها میگفت ما یا دیوانه ایم یا عاشق چرا که با این حقوق کم هیچ عاقلی تن خود را سپر حیات وحش نمیکند. و آیا این عاشقان در آینده میتوانند از معشوقه خود محافظت کنند. همین که یک محیط بان چند سال بازداشت میشود و تا پای چوبه دار میرود و خانواده یک شکارچی جلوی اعدام او را میگیرد بزرگترین اهانتها به جامعه محیط بانی می شود.

ای کاش نگاه این مدیران به محیط بانان به مانند شهیدان بود که در آن زمان با عشق در میدان جنگ خون دادند تا کشور ایران تقسیم نشود و حالا این محیط بانان اند که دارند خون میدهند وکسی ارزش کارشان را نمیداند هیچ حکم اعدام برایشان صادر میکنند.

امیدوارم اسد از این اعدام رهایی یابد و بعد از اینکه حکم اعدامش منتفی شد سخن از مظلومیت محیط بانانی بگوید که شهید شدند و نامی از آنها برده نشد. ای کاش بگوید که شکارچی چه وحشی است. ای کاش بگوید که وقتی دو سال در منطقه ای با بره ها زندگی میکنی و بزرگ شدنشان را میبین وقتی شکارچی جلوی چشمانت آنهارا میکشد و لذت میبرد چه حالی پیدا میکنی. کاش بگوید که استرس شلیک گلوله به سمت تو و دوستانت و زخمی شدن هم رزمانت در کنار تو توسط شکارچیان چه حالی و چه حسی دارد. ای کاش بماند و بگوید که چه خبراست!!!

ای کاش ای کاش ای کاش ......


[ چهارشنبه 90/7/20 ] [ 2:20 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

200 امضاء جهت جلوگیری از اعدام محیط بان آقای اسد تقی زاده

 

امروز 17 مهر

 ساعت 15 تا 17

خیابان توانیر - پارک نظامی گنجوی - پاتوق سبز

محیط زیست شهرداری
 

لطفا شرکت کنید واطلاع رسانی کنید


[ یکشنبه 90/7/17 ] [ 1:46 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

امروز 15 مهرماه بود. با دوستان خود قرار داشتیم تا در جشنواره کودک و صلح ( در همدان) غرفه محیط زیست را با بازی و کاردستی و نقاشی و نمایش راه اندازی کنیم.

صبح ساعت 6 وسایلی را که جا مانده بود را بردیم. هوا سرد بود.

دوستان نیز تا ساعت 7:30 همه آمدند. شروع به طراحی و چیدمان فضا ها کردیم ساعت 10 آغاز برنامه ها بود که شروعی آرام داشتیم. ولی با اجرای نمایش فضا عوض شد و محدوده غرفه ما به حدی شلوغ شد که دیگر توان نیرو ها برای مدیریت فضا ها و برنامه بسیار سخت شد. 

در مجموع برنامه بر اساس برنامه ریزی های که انجام شده بود مسیر خوبی را طی کرد. ولی از آنچه که ما و گروهمون انتظارشو میکشیدیم بسیار کمتر بود. مدیر کل محیط زیست نیز به برنامه سری زدند و ابراز رضایت داشتند که البته حمایت مجموعه محیط زیست همدان از این برنامه نیز قابل توجه بود.

کار با کودک بسیار انرزی بر است و اغلب خستگی جسمی زیادی داشتیم. ول از نظر روحی بسیار عالی بودیم.

اما با اومدن اس ام اسی کل ذهنم بهم ریخت 

متن اون: اعلام حکم اعدام برای اسد تقی زاده، محیط بان منطقه دنا بود.

کل خوشی های روزمون را خراب کرد. وقتی خبرش را در سبز پرس خوندم واقعا دلم گرفت. که چقدر در حق محیط بانان بی مهری میشه.

به خدا این رسمش نیست.

یه آدم دلسوخته که اسمش محیط بان باشه در حال ماموریت به سمتش شلیک گلوله میشه- واقعا وحشتناکه من تویه صحنه دیدم که خیلی خطرناکه- با این حال برای نجات و احترام به لباسش میجنگه مثل هر فرد وظیفه شناسی. ولی از بد روزگار میزنه یه شکارچی - که از نظر من جز منفور ترین آدمها هستند- کشته میشه. بعد میبرنش برای اعدم

توی این چند سال بیش از 100 محیط بان کشته شدن چندتا از شکارچیانشون باز داشت و اعدام شده اند.

اصلا چرا این مسئله توی روز محیط بان مطرح میشه.

میخوام دینم را نفروشم که ذهنیت هام را نمیگم ولی اگر یک مسئله برام روشن میشه. میگم چه خبریه. واقعا خجالت داره برای سیستم قضایی کشور. از فردا دیگه هیچ محیط بانی جرات تیر اندازی به یه عده آدم پست  را نمیکنند چون حامی براشون وجود نداره و حق دارن و باز این محیط زیست ایران است که مظلوم میماند و میمیرد.

 


[ شنبه 90/7/16 ] [ 12:20 صبح ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]

به دعوت از موسسه میراث پارسیان جهت پاکسازی و ماده سازی میانکاله جهت ورود پرندگان صبح روز 4 شنبه از پارک طالقانی ساعت 5 به سمت بهشهر حرکت کردیم و در بین راه در رستوران زیتون توقفی کوتاه برای صرف صبحانه داشتیم و نیز در شیرگاه برای استراحت ایستادیم. 

سرپرست و لیدر اتوبوس شماره 1 که متشکل از کودکان و خانواده ها و فعالان محیط زیستی بود را پویا نیکبخت از فعالان حوزه کودک و محیط زیست به عهده داشت و همسفران در مراسمی 2 ساعته خود را معرفی کردند

با ورود به منطقه بهشهر دوستان زیست محیطی ما در قالب شرکت تعاونی زاغمرز به همراه حر منصوری لیدر پرنده نگری منطقه به استقبال ما آمدند و نهار را در باغ رستوران میل کردیم. و از آنجا با مینی بوس ها محلی وارد ساحل پناهگاه حفاظت شده میانکاله شدیم. در ابتدا سام رجبی که مدیر برپایی این برنامه بود اهداف خود و برنامه را شرح داد.

و از آنجا برای جمع آوری ساحل میانکاله به گروهها چند نفره تقسیم شدیم و با هم به حمع آوری زباله ها مشغول شدیم

تا غروب آفتاب دل انگیز در حدود 10 کیلومتر راه پاک سازی کردیم. 

به هتل مروارید برگشتیم و بعد از شام و مشخص شدن اتاقها با دوستان در ساحل قدم زده و تبادل اطلاعات کردیم.

صبح بعد از صرف صبحانه کوله ها را در اتوبوس قرار داده و با مینی بوس ها به ساحل میانکاله برگشتیم و ادامه کارهایمان را پیگیری کردیم که با مخالفت اداره محیط زیست آن منطقه روبرو شدیم که آنها میخواستند که ما همه ما در یک نقطه جمع شویم که این انتظار بیشتر شبیه به تبلیغات و تیزر های تلویزیونی می بود چرا که اگر مخالفت نمی شد ما میتوانستیم در حدود 20 کیلومتر ااز ساحل را پاکسازی کنیم. چرا که تعداد ما در حدود 300 نفر بود چون عده ای از مردم بهشهر و محلی ها نیز به جمع ما اضافه شده بودند. بالاخره با کلی وقت تلف کنی مساله حل شد و ما به زباله جع کردن خود ادامه دادیم.

در کناره ساحل با جسد یک فوک خزری برخورد کردیم که گفته میشود صیادان در زمان ماهی گیری با نور باعث میشوند که این فوک ها در تورهایشان گیر کنند و در بعضی اوقات آنها را میشکند که امیدوارم این فوک به آن درد گرفتار نشده باشد.

اغلب این زباله ها بطری پلاستیک طناب و تورهای صیادی و پلاستیک بود که به نظر میرسید از سمت دریا و یا ریختن زباله گردشگران ایجاد شده است.

در آنجا برای تقویت خود از تمشکهای خوش مزه میانکاله نیز بهره بردیم.

در انتهای برنامه نیز به تالاب میانکاله رفته و تعدادی پرنده چون فلامینگو، باکلان، آبچلیک، گیلانشاه، پرستو دریایی، سنقر تالابی، دلیجه و ... دیدیم.

 

و در راه بازگشت من اتوبوس خود را عوض کردم که با تعداد دوستان بیشتری آشنا شوم که اتفاقا در آخرین ساعات بحثی نیز پیرامون بازیافت و استفاده از کاغذ در اتوبوس شماره 2 مطرح شد که هر کس بنا به نظر خود مطالبی را گفت و مقداری شلوغ بازی به تهران رسیدیم.

یعنی چی؟اما مسئله ای که توجهم را به خود جلب کرد همزمانی برپایی مسابقات تالاب نوردی بود که بر اساس اصول غیر کارشناسی و تخریبگرانه در همان روز ورود ما به تالاب توسط جمعی از مدیران نابخرد در تالاب میانکاله برگزار شده بود که متاسفانه محیط زیست مازندران نیز با این برنامه همکاری نموده بود. که لینک خبر آن را می توانید بخوانید.

به راستی برگزاری مسابقه تالاب نوردی در تالابی که ذخیره گاه زیست کره و جزو کنوانسیون رامسر است کاری درست می باشد یا هدف آن تخریب صددرصد تالاب است؟

جمع آوری 6 تن زباله از پناهگاه حیات وحش میانکاله

نخستین دوره مسابقات تالاب‌نوردی در میانکاله برگزار شد


[ دوشنبه 90/7/4 ] [ 12:15 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

از سال 84 که در رشته محیط زیست مشغول به تحصیل شدم، این وبلاگ را ایجاد و در هر بازه زمانی به هر اندازه که توان داشتم مطالبم را در آن می نگاشتم. از پاییز سال 89 با تحولی که در نگرشم به حوزه محیط زیست بوجود آمد. سمت و سوی وبلاگم نیز به مسئله اکوتوریسم تغییر کرد تا در اول بهمن سال 90 عنوان وبلاگم از محیط زیست همدان به محیط زیست همدان -اکوتوریسم تغییر کرد. چرا که تنها صنعت حامی محیط زیست، صنعت اکوتوریسم است. و امیدوارم که این صنعت به عنوان حامی محیط زیست بتواند از مشکلات عمده حیات بکاهد.
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 581349