محیط زیست همدان - اکوتوریسم | ||
همه مینویسند، عده ای میخوانند، تعدادی ناراحت میشوند، ولی باز هم هیچ اتفاقی نمی افتد چه شد؟ جمعه ظهر بود که اس ام اس اعدام اسد برای من آمد و مثل اینکه برای همه فرستاده شد یکدفعه تمام خبرگزاریها و فعالان محیط زیستی حتی نمایندگان مجلس به تب و تاب افتادن، موج سوارن موج سواری و مدیران سخنرانی و فعالان هم پاتوق و نشست گذاشتند. منم چون عضوی از این جامعه بودم در تب و تاب این مسایل میچرخیدم تا 4 روز گذشت. امضا کردیم و امضا جمع کردیم. مصاحبه کردیم و مصاحبه گرفتیم نظر دادیم و نظر خواندیدم. خبر دادیم و خبر خواندیم. ولی .... همیشه در این مباحث همه دنبال مفصر میگردند. و هر کس که سوتیهایش بیشتر باشد مقصر میشود و بعد از مدتی هم موضوع تمام میشود. ولی چه کسانی میمانند؟ محیط بانان مظلوم نمیدانم چه بگویم وقتی که یکی از دوستان و همسفرانم را به راحتی در ایستگاه محیط بانی کشتند. وقتی مردی را که رویش حساب میکردم و او را الگوی خود قرار داده بودم تو زد و چهره واقعی خودش را نشان داد. یادم میاد جای در حال بحث کردن با افراد مختلفی در باره موضوع شکارچی بودیم بحث به اینجا رسیده بود که شکارچی با شکار کش فرق دارد. موضوع خوبی بود و من نیز تا حدودی قانع شده بودم. حالا موضوع جدیدی باز شده است که شکارچی یا شکار کش، آدم کش آن هم آدمهای بی پناه و مظلومی چون محیط بانان که حتی قانون نیز حامی آنها نیست. دیشب در حال بحث کردن بودم که نکته ای راشنیدم و آن این بود که آیا کسی که حیوانی را شکار می کند و بعد سر آنرا جدا میکند و آنرا تکه پاره میکند و این کار را چندین بار انجام میدهد آیا حس وحشی گری خود را پرورش نمیدهد آیا کشتن یک انسان برای او راحتتر نیست آیا میتوان بین شکارچی و دیگر افراد فرقی قائل نشد.. اصلا تفاوت شکار کش و شکارچی را چه کسانی مطرح کرده اند. آیا آنها خود شکارچی نبوده اند که می خواستند از تفکر خود دفاع کنند. میخواهم بدانم که اگر برای چند سال این شکارچیان شکار انجام ندهند مشکلی پیش می آید یا نه؟ این زشت نیست که برای ارضا علایق شخصی خود حیوانات را شکار کنیم و بعد بگویم ما به خاطر کنترل جمعیت شکار کردیم. این چند روز برای من اندازه چندین سال تجربه کشت . آدمهایی که خود شکارچی اند یک دفعه حامی محیط بانان میشود و فرق آنها از زمین است تا آسمان اینکه یک محیط بان زندگی خود را میگذارد که یک حیوان در طبیعت زنده بماند و زندگی کند آنگاه یک شکارچی با دادن مبلغی بسیار کم طی دو روز آن حیوان را میکشد آیا اینها همه توجیه پذیر است. اینکه سازمان محیط زیست در مسئله اسد کم کاری کرده و مقصر است بحثی نیست و دوستان بزرگتر من این بحثها را در وبلاگ خود مطرح کرده اند اما من بر این باورم که اگر حتی آقای اینانلو موج سوار ماهر محیط زیستی و بقیه دوستانشان بتوانند از خانواده آن شکارچی رضایت بگیرند. مسئله زندانی شدن و تا چوبه دار رفتن اسد باعث دلسردی محیط بانان میشود یکی از همین دلسوخته ها میگفت ما یا دیوانه ایم یا عاشق چرا که با این حقوق کم هیچ عاقلی تن خود را سپر حیات وحش نمیکند. و آیا این عاشقان در آینده میتوانند از معشوقه خود محافظت کنند. همین که یک محیط بان چند سال بازداشت میشود و تا پای چوبه دار میرود و خانواده یک شکارچی جلوی اعدام او را میگیرد بزرگترین اهانتها به جامعه محیط بانی می شود. ای کاش نگاه این مدیران به محیط بانان به مانند شهیدان بود که در آن زمان با عشق در میدان جنگ خون دادند تا کشور ایران تقسیم نشود و حالا این محیط بانان اند که دارند خون میدهند وکسی ارزش کارشان را نمیداند هیچ حکم اعدام برایشان صادر میکنند. امیدوارم اسد از این اعدام رهایی یابد و بعد از اینکه حکم اعدامش منتفی شد سخن از مظلومیت محیط بانانی بگوید که شهید شدند و نامی از آنها برده نشد. ای کاش بگوید که شکارچی چه وحشی است. ای کاش بگوید که وقتی دو سال در منطقه ای با بره ها زندگی میکنی و بزرگ شدنشان را میبین وقتی شکارچی جلوی چشمانت آنهارا میکشد و لذت میبرد چه حالی پیدا میکنی. کاش بگوید که استرس شلیک گلوله به سمت تو و دوستانت و زخمی شدن هم رزمانت در کنار تو توسط شکارچیان چه حالی و چه حسی دارد. ای کاش بماند و بگوید که چه خبراست!!! ای کاش ای کاش ای کاش ...... [ چهارشنبه 90/7/20 ] [ 2:20 عصر ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |