محیط زیست همدان - اکوتوریسم | ||
سوگنامه در فراغ از دست دادن عبدالله یاری متخصص، دلسوز، محیط بان و مسئول منطقه حفاظت شده لشگردَر
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده عالم دوام ما
چقدر سخت است غم از دست دادن عزیز چقدر سخت است غم از دست دادن دوست آن هم دوستی به رنگ سبز جنگل به رنگ آبی دریا پاک بود بی آلایش بود متخصص بود شجاع و دلیر بود در یک کلام مرد بود. کسانی که اندک زمانی در کنار او بودند، هنوز خاطره خوبی و پاکی او را به یادگار دارند. عبدالله یاری مهندس محیط زیست بود نه مثل ما بلکه مثل آنانکه محیط زیست اولین دغدغه خاطرشان است. هیچگاه یادم نمیرود وقتی برای بازدید به منطقه رفته بودیم به نحوی ما را راهنمایی میکرد انگار تمامی چند صد هکتار منطقه راقدم به قدم می شناخت. وقتی عکس های منطقه را نشان میداد آن چنان تعریف می کرد که انگار عکس بچه هایش را نشان میدهد رفتارش به عنوان یک محیط بان به گفته همکارانش الگو بود. یادم نمیرود وقتی به عنوان محیط بان برتر سال گذشته می خواستند از او تقدیر کنند خجالت می کشید، به شوخی میگفتیم که تو شکارچیان را فراری میدهی حالا چه جای خجالت است؟ می گفت: آیا من لیاقتش را دارم؟! و چه برازنده اش بود و چقدر لایق بود که در راه انجام وظیفه شهید شود. او دیگر در بین ما نیست. اما در دل همه ی ماست و نمی داینم لشگردَر بدون او چه میکند. نمیدانیم قوچ ها و کل های لشگردَر در نبودش چه میکنند. البته دوستان او از نسل او هستند. بی باک و نترس، همچون کوه استوار. به پاس دلیری رفیق خود لشگردَر را دوچندان حفاظت خواهند کرد. ولی باور کنید عبدالله حیف بود و صد حیف که رفت. از زمان خبر شهادتش نمیدانیم چه کنیم. ما که ادعایمان می شود و دلمان برای محیط زیست می سوزد، رفتیم موسسه مردم نهاد زدیم و سه چهار تا کار کردیم و تو کرنا زدیم که آی مردم ببینید این تشکل های مردم نهاد چه ها که نمی کند. ولی عبدالله صدها برابر ما کار کرد، خطر کرد، سختی کشید و حتی یکبار هم به خود مغرور نشد. محمود محیط بان کردستانی شهید شد، خیلی دلگیر شدیم. وقتی یاسر انصاری رفت گریستیم ولی حالا در سوگ عبدالله نشسته ایم چه کنیم؟ تنها فکری که به ذهنمان میرسد این است که فریاد بکشیم و خواهش کنیم از تمام شکارچیان مجاز و غیرمجاز؛ مرد و نامرد! که اگر هنوز غیرتی برایشان هست، اگر هنوز بودی مردی را حس می کنند، تفنگهایشان را با دوربین عوض کنند. بگذارید آن تفنگ های زشت که خوی وحشی گری و کشتن را در شما می پروراند تبدیل به خوی لطافت و مهربانی و زیبایی شود. نگویید نمی شود، شما بخواهید می شود. چرا شکار کنید و خودتان تنها لذت ببرید. بگذارید دوستان و خانواده شما هم لذت ببرند. ببینید با کشته شدن عبدالله یک خانواده و طفل خردسالش چه زجری می کشند. پس بیایید و کمی هم به خود و خانواده خود فکر کنید. ای کاش زمانی برسد که مردمان به جای درخواست پروانه شکار، درخواست مجوز عکاسی از مناطق حفاظت شده محیط زیست را داشته باشند. ای کاش یاری در کنار ما بود. ای کاش عبدالله دیگری نرود.
موسسه حیات سبز سرزمین همدان
[ سه شنبه 91/5/17 ] [ 1:3 صبح ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |