محیط زیست همدان - اکوتوریسم | ||
این متن و مراسم به درخواست برادر شهید یاری در این وبلاگ قرار میگیرد مراســــم چهلم
مَن لَم یَشکُرِ المَخلُوقَ لَم یَشکُرِالخالِقَ بدین وسیله بر خود وظیفه می دانیم از بذل عنایت و لطف و محبت همه ی سروران ، عزیزان و بزرگواران ، از جمله امام جمعه ی محترم شهرستان ملایر ، روحانیت معظّم ، معاونت محترم ریاست جمهوری و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ،سرپرست محترم استانداری همدان و فرمانداری محترم ویژه ملایر ، نیروهای نظامی، انتظامی ، ارباب رسانه ها وجراید وسایر ارگانها و ونهادها، همسایگان محترم، اقوام و وابستگان و عموم مردم خدا جو و شهید پرور شهرستان ملایر که با زبان روزه و قلبی سرشار از ایمان ، در مراسم تشییع ، تدفین وبزرگداشت شهید سعید مهندس عبدالله یاری ، مسؤول منطقه ی حفاظت شده ی لشگردر ملایر، تشریک مساعی نموده وحضور بهم رسانده اند و یا با نثار تاج گل ، پلاکارد و اطلاعیه ، ابراز همدردی کرده اند صمیمانه تشکر و قدر دانی نماییم و از این که به خاطر تألمات روحی،امکان تشکر حضوری میسّر نگردید ، عذر خواهی نموده ، از درگاه خداوند منّان برای همه ی عزیزان سلامتی وسعادت همراه با اجر دنیوی و اخروی و برای آن شهید عزیز غفران الهی آرزومندیم . ضمنا به همین مناسبت مجلس یادبودی با عنوان چهلم این شهیدعزیز رأس ساعت 30/4 عصرروز پنج شنبه مورخ 16/6/91 در حسینیه سیدشهدا واقع در شهرستان ملایر خیابان شهید رجایی برگزار میگردد شرکت همه سروران موجب شادی روح آن شهیدعزیز وتسلی خاطر بازماندگان وهمکاران وی خواهد شد. از طرف خانواده ی افسر محیط داری شهید عبدالله یاری [ شنبه 91/6/11 ] [ 1:20 عصر ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
گزارش میدانی از آخرین لحظات وداع شهید عبدالله یاری در همدان - روزنامه ملت ما- شنبه 21 مرداد ماه 1390 عبدالله در حال گشتزنی بود، تازه اذان داده بودند؛ که خودروی پیکانی در داخل منطقه حفاظت شده جلب نظر کرد. عبدالله مشکوک شد و به سمت خودرو رفت که به یکباره روشن شد و فرار کرد. بعد از ایستهای بسیار و شلیک هوایی عبدالله بنا بر اصول قانونی به چرخهای خودرو شلیک کرد که ماشین متوقف شد به ناگاه شکارچی از ماشین پیاده شد و به سمت شیشه ماشین عبدالله رئیس منطقه حفاظت شده لشگردر شلیک کرد و دیگر عبداللهی نبود. یاری کشته شد. یاری شهید شد. یاری شهید راه طبیعت شد. یاری به جمع 112 یار خود پیوست. نامش به عنوان صدوسیزدهمین شهید محیط زیست ایران جاودانه شد. نامش در کنار دلیرترین، شجاعترین، گمنامترین شهدای محیط زیست ایران قرار گرفت. با تلاش نیروی انتظامی شکارچیان بعد از 10 ساعت دستگیر شدند. دوستان عبدالله دیگر توانی نداشتند، انگار دنیا برایشان تمام شده بود. دوست و همراه خود را از دست داده بودند. کسی جرات نداشت به مادر و همسرش و طفل خردسالش جواد بگوید. تازه سال پیش پدر عبدالله جان خود را در سانحه رانندگی از دست داده بود و عبدالله برای خانه نعمتی بود. مردم ملایر همه وحشت کرده، دوستداران محیط زیست نگران، به هر کدام از دوستان یاری زنگ میزدیم همه میگفتند ممکن نیست. عبدالله مردی نیست که با تیر شکارچی کشته شود. تازه سال پیش بود او را به عنوان محیطبان نمونه انتخاب کرده بودند، امسال نیز برنامهای بود که مسئول یکی از شهرستانهای همدان شود. وقتی این عنوان در صفحه اول روزنامه محلی چاپ شد که«مهندس عبدالله یاری شیر لشگردر شهید شد» همه ناراحت شدند مردم میپرسیدند محیطبان هم مگر شهید میشود. دیگری میگفت محیطبان جزو کدام دستههای نظامی است و... . اما دیگر عبدالله نبود که بگوید. یاری که به تازگی مدرک کارشناسی خود را گرفته بود و در منطقه لشگردر مشغول به خدمت شد، طی دو سال بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری منطقه را رصد و مورد بررسی و پژوهش قرار داد. اغلب از او به عنوان خزنده شناس مطرحی یاد میکنند. در سمت محیطبانی همکارانش به او اطمینان داشتند با اینکه رئیس منطقه بود ولی خودش به تنهایی به گشتزنی می رفت، طرحهای خوبی را مطرح و انجام داده بود در زمان مسئولیتش گونههای جانوری منطقه نیز به او احترام می گذاشتند، انگار آنها هم عبدالله را میشناختند. یکی از دوستانش میگفت یاری برای یاری لشگردر آمده بود. اما چه حیف شد، گلوله تفنگ برنو شکارچی کتفانش را شکافت و رگ اصلی را پاره کرد و بعد از 20 دقیقه او شهید شد. همکارانش که بهشدت ناراحت بودند تمام تلاش خود را کردند که بتوانند به نحوی کاری برایش انجام دهند. مدیرکل محیطزیست همدان همتی کرد و توانست حکم شهادتش را طی 2 روز بگیرد و نیروی انتظامی و سپاه نیز مراسم با شکوهی برایش گرفتند. وقتی هزاران زن و مرد برای تشییع جنازهاش آمدند، روز سهشنبه 17 مرداد در تاریخ ملایر به نام عبدالله یاری به ثبت رسید. ابتدای مراسم که با مارش نظامی همراه بود تابوت شهید یاری بر شانه محیط بانان گریان جای گرفت. بسیار دردناک بود همه گریه میکردند که به ناگاه مردم ملایر همشهریان و دوستانش آمدند، هر کس گوشهای از تابوت را میگرفت و گریه میکرد. بهراستی او شهید شده بود و دیگر در کنارشان نبود. وقتی آیتالله فاضلیان بر جنازهاش نماز خواند، انگار روح شهید به قلب مردم تسلی میداد. تا بالاخره در بهشت هاجر ملایر قطعه شهیدان پیکر یاری را دفن کردند. وقتی یاد حرف یاری میافتم زمانی که باهم درباره محیطبان دنا صحبت میکردیم وقتی که درباره شاهکو گفتیم وقتی که محیطبانان کردستان را بهخاطر میآوردیم، به ما میگفت: به خدا محیط بانان عاشقند، کسی به فکرشان نیست، کسی از آنها یاد نمیکند. مردم اصلا نمیدانند محیطبان کیست؟مراسم تمام شد به همراه دوستانش به ایستگاه محیطبانی لشگردر رفتیم، همه بغض داشتند. مهندس دانایی فر رفیق و یار عبدالله که نخستین نفری بود او را مجروح دیده بود، بهشدت غمگین بود. همه نشستند و برای یاری فاتحه خواندند آقای محمدپور از خاطراتش و از نحوه شهادت یاری گفت که بغضش ترکید. محیطبانان دیگر همه یاد معرفت و صفای یاری افتادند. فکر کنم آن سبزپوشان جان بر کف لحظهای هم به یاد خودشان افتادند. به اینکه اگر آنها که صدها بار با شکارچیان درگیر شدهاند و اتفاقات مختلفی برایشان افتاده است اگر الان کشته شده بودند نیز مانند یاری از آنها یاد میشد یا مثل 100 محیط بان دیگر که کشته شدند ولی حکم شهادت برایشان صادر نشد. یا مثل صدها محیط بان دیگر که زخمی شدند و گلوله خوردند حتی جانباز به حساب نیامدند. یاد اسد تقیزاده محیطبان دنا میافتند که الان در پشت دیوارهای زندان منتظر حکم اعدام است. یاد جواد طفل خردسال عبدالله که دیگر بیپدر شد و یاد فرزندان خود میافتند. بهراستی در کجای قانون،بندی یا تبصرهای جهت حمایت از این غیور مردان وجود دارد؟ بهراستی آیا میشود بادریافت ماهی 300 یا 400 هزارتومان حقوق گشتهای 24 ساعته در مناطق حفاظت شده داد و با شکارچی درگیر شد و خم به ابرو نیاورد. ای کاش یکی از آرزوهای عبدالله به واقعیت میپیوست. روزی با عبدالله در حال گشت در منطقه بودیم که به یکباره گفت ای کاش میشد اسد از زندان آزاد شود درست است که قانون به دست او تفنگ داد ولی حمایتش نکرد، اماای کاش پدر و مادر مقتول به آزادی اسد رضایت دهند. وقتی مادر عبدالله را میبینم که چگونه خود را در قبر پسرش انداخت و هایهای گریست وقتی که گریههای همسر عبدالله را میبینم که میگفت بدون یاری چه کسی مرا یاری میکند، با خود میگویم کهای کاش هرگز مادر و همسر دیگری این داغ را نبینند و آرزوی عبدالله به واقعیت بپیوندد.
[ شنبه 91/5/21 ] [ 10:39 عصر ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
سوگنامه در فراغ از دست دادن عبدالله یاری متخصص، دلسوز، محیط بان و مسئول منطقه حفاظت شده لشگردَر
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده عالم دوام ما
چقدر سخت است غم از دست دادن عزیز چقدر سخت است غم از دست دادن دوست آن هم دوستی به رنگ سبز جنگل به رنگ آبی دریا پاک بود بی آلایش بود متخصص بود شجاع و دلیر بود در یک کلام مرد بود. کسانی که اندک زمانی در کنار او بودند، هنوز خاطره خوبی و پاکی او را به یادگار دارند. عبدالله یاری مهندس محیط زیست بود نه مثل ما بلکه مثل آنانکه محیط زیست اولین دغدغه خاطرشان است. هیچگاه یادم نمیرود وقتی برای بازدید به منطقه رفته بودیم به نحوی ما را راهنمایی میکرد انگار تمامی چند صد هکتار منطقه راقدم به قدم می شناخت. وقتی عکس های منطقه را نشان میداد آن چنان تعریف می کرد که انگار عکس بچه هایش را نشان میدهد رفتارش به عنوان یک محیط بان به گفته همکارانش الگو بود. یادم نمیرود وقتی به عنوان محیط بان برتر سال گذشته می خواستند از او تقدیر کنند خجالت می کشید، به شوخی میگفتیم که تو شکارچیان را فراری میدهی حالا چه جای خجالت است؟ می گفت: آیا من لیاقتش را دارم؟! و چه برازنده اش بود و چقدر لایق بود که در راه انجام وظیفه شهید شود. او دیگر در بین ما نیست. اما در دل همه ی ماست و نمی داینم لشگردَر بدون او چه میکند. نمیدانیم قوچ ها و کل های لشگردَر در نبودش چه میکنند. البته دوستان او از نسل او هستند. بی باک و نترس، همچون کوه استوار. به پاس دلیری رفیق خود لشگردَر را دوچندان حفاظت خواهند کرد. ولی باور کنید عبدالله حیف بود و صد حیف که رفت. از زمان خبر شهادتش نمیدانیم چه کنیم. ما که ادعایمان می شود و دلمان برای محیط زیست می سوزد، رفتیم موسسه مردم نهاد زدیم و سه چهار تا کار کردیم و تو کرنا زدیم که آی مردم ببینید این تشکل های مردم نهاد چه ها که نمی کند. ولی عبدالله صدها برابر ما کار کرد، خطر کرد، سختی کشید و حتی یکبار هم به خود مغرور نشد. محمود محیط بان کردستانی شهید شد، خیلی دلگیر شدیم. وقتی یاسر انصاری رفت گریستیم ولی حالا در سوگ عبدالله نشسته ایم چه کنیم؟ تنها فکری که به ذهنمان میرسد این است که فریاد بکشیم و خواهش کنیم از تمام شکارچیان مجاز و غیرمجاز؛ مرد و نامرد! که اگر هنوز غیرتی برایشان هست، اگر هنوز بودی مردی را حس می کنند، تفنگهایشان را با دوربین عوض کنند. بگذارید آن تفنگ های زشت که خوی وحشی گری و کشتن را در شما می پروراند تبدیل به خوی لطافت و مهربانی و زیبایی شود. نگویید نمی شود، شما بخواهید می شود. چرا شکار کنید و خودتان تنها لذت ببرید. بگذارید دوستان و خانواده شما هم لذت ببرند. ببینید با کشته شدن عبدالله یک خانواده و طفل خردسالش چه زجری می کشند. پس بیایید و کمی هم به خود و خانواده خود فکر کنید. ای کاش زمانی برسد که مردمان به جای درخواست پروانه شکار، درخواست مجوز عکاسی از مناطق حفاظت شده محیط زیست را داشته باشند. ای کاش یاری در کنار ما بود. ای کاش عبدالله دیگری نرود.
موسسه حیات سبز سرزمین همدان
[ سه شنبه 91/5/17 ] [ 1:3 صبح ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
طی تماسهای تلفنی که با دفتر مدیرکل همدان داشتم. به نظر میرسد تاخیری که برای دفن و مراسم آن شهید بزرگوار حادث شده برای این است که بچه های محیط زیست سازمان درحال انجام مراحل اداری می باشند که عبدالله را در قطعه شهدا دفن نمایند. تا نام ایشان در کنار نام دلیران ایران زمین ثبت شود. و به احتمال زیاد فردا مراسم تشعیع جنازه ایشان برگزار خواهد. شد که حتما اطلاع رسانی خواهد شد. موسسه حیات سبز سرزمین نیز در راستای برپایی با شکوه این مراسم از کلیه اعضا و دوستداران حیات وحش و همراهان گرامی دعوت میکند که در این مراسم شرکت نمیاند. همچنین خبرگزاری همدان پرس آخرین شرح ماوقع را اینگونه گفته است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همدان پرس؛ مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری همدان از دستگیری عوامل شهادت مسئول منطقه حفاظت شده لشگردر خبر داد.
انتخاب یاری به عنوان محیطبان برتر سال 90 و مراسمی که ایشان برای خبرنگاران در منطقه لشگردر توضیح میدادند.
[ یکشنبه 91/5/15 ] [ 3:25 عصر ] [ محمد سوزنچی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |