سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محیط زیست همدان - اکوتوریسم
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

در خبرهای مربوط به شهادت 4 محیط بان کردستانی میگشتم و آنها را میخواند که با دیدن نام یکی از آنها اشک در چشمانم پرشد.

نامش محمود احمدی نژاد بود

خبری را که خبرگزاری ایلنا با عنوان «قاتلین شهدای کردستان گروه‌های معاند نظام هستند» در صفحه اجتماعی خود قرار داده بود را میخواندم. که با دیدن نام محمود احمدی نژاد بغضم ترکید.

وقتی یاد سال پیش می افتم که در منطقه بیجار با این مرد بزرگ همراه شدم و با او گفتگو میکردم. و حالا اونو از دست دادیم اشک از چشمانم جاری میشود.

سال پیش از طرف اداره محیط زیست همدان به ما گفتند اگر تمایل دارید میتوانید برای سرشماری گونه های پستاندار منطقه کردستان چند روزی با کارشناسان ما همراه بشید و اونها را کمک کنید. زمستان بود تقریبا بهمن ماه.

من هم از خدا خواسته راهی این سفر شدم.

اول وارد قروه شدیم، و در ساختمان آنجا ساکن شدیم. روز اول به منطقه بدر و پریشان رفتیم. از جبهه شمالی سرشماری کردیم و در روز دوم از جبهه جنوبی که با شکارچی درگیری پیش آمد و کل سرشماری منتفی شد.

قرار شد به منطقه حفاظت شده بیجار برویم. اولین برخورد من با آقا محمود اونجا بود. نکته ای که توجهم را به خودش جلب کرد دوربین فیلم برداری کوچکی در دستانش بود اول فکر کردم از واحد روابط عمومی اداره محیط زیست بیجار اومدهخ ولی وقتی حال و اوحوال کردیم با گفتن نامش تعجب کردم. با شوخی و خنده دوستانمون ازش میپرسیدند که تو با رییس جمهور محمود احمدی نژاد نسبتی نداری که میگفت: نه بخدا .

تا اینکه شب در مهمانسرا قرار شد نقشه و مسیرهای منطقه را مورد بررسی قرار دهیم. در حال گوش کردن به صحبتهای مدیر منطقه بودیم که آقا محمود با  لبخند وارد شد. احترامی که دوستانش براش میگرفتند برایم جای سوال بود. چرا که افراد دیگری از ایشان مسن تر در جمع بودند ولی آنقدر احترام، نشان از رفتارهای خاص این مرد داشت- نه اینکه حالا شهید شده دارم ازش تعریف میکنم، نه متاسفانه وقتی آدمها از بین ما میروند ما یادشون میکنیم- با اومدن آقا محمود جو شوخی و خنده نیز بین دوستانمون که کردی حرف میزندند بالا گرفت تا اینکه آقا محمود  هندیکم خودشو آورد و وصل کرد به تلوزیون و نمایش حرکت قوچ و میشها را نشان دادند. که دیگر من حواسم از نقشه پرت و نگاهم به تلویزیون قفل شد.

ازش پرسیدم این فیلمها رو از کجا آوردی؟ و کی اینها رو گرفته؟

یه نگاه با لبخند انداخت و با تمام غرور گفت خودم گرفتم.

من جا خوردم چون یک محیط بان تو این منطقه با این سن و سال بیاد فیلمبرداری کنه. اول باورم نشد. ولی وقتی دوستانش از فیلمهای که گرفته بود تعریف کردند. شَکم به یقین تبدیل شد. 

نمیدونید چطور از لحظه لحظه های فیلمبرداریش تعریف میکرد و با چه شوقی صحنه ها رو توضیح میداد. انگار یه مادر داره صحنه های جشن تولد بچه اش را برای دیگران توضیح میده.

هیجان آقا محمود باعث شد من جذبش بشم و چند ساعتی از اتفاقاتی که توی منطقه براش افتاده بود تعریف کنه.

تا اینکه فردا قرار شد وارد منطقه بشیم. 

اغلب سعی میکردم با گروههای همراه بشم که افراد اون گروه هم با سابقه باشند و هم عاشق منطقشون که خدا رو شکر ما همراه آقا محمود شدیم.

از زندگی خودش در این منطقه و از عشق مفرطش به قوچ و میشها برام می گفت که انگار داره از بچه های خودش تعریف میکنه. حتی یک صحنه که تعدادی قوچ و میش را دیدم شروع کرد به گفتن اسم قوچ بزرگ که چکارا میکرده. من تا به حال با چنین شخصی برخورد نکرده بودم که انقدر از محیط تحت حفاظتش عاشقانه یاد کنه.

تا اینکه ما برگشتیم و آقا محمود رو با خاطراتش ترک کردیم. ولی تو پاییز امسال بود که برای بررسی آتش سوزیهای جنگل های مریوان با یکی از دوستان خبرنگارم راهی مریوان شدیم.

موقع برگشت داشتم حیدریان عزیز را راهی میکردم. که تو اتوبوس یکی صدام کرد، نگاه کردم دیدم بله آقا محمود عزیز اونجاست، به طرفش رفتم و حال احوالشو پرسیدم که گفت منتقل شده به سنندج و کلی با هم گپ زدیم و بهم گفت که یه روز بیا تا 100 ها فیلیمی که خودم از گونه های مخلف تو منطقه را گرفته ام نشونت بدم. که.....

همیشه تو ذهنم بود که این وجود یک عشق چقدر  رو  آدماها تاثیر میذاره؟ اصلا آدمهای که عاشق نیستند چرا زندگی میکنند؟ و هر وقت تو این فکرها میرفتم یاد محمود بزرگوار می افتادم که چقدر عاشقانه از کارهایی که انجام داده بود تعریف میکرد و چقدر غرور داشت برای کارهایی که انجام داده بود.

تا اینکه با خوندن خبر شهادتش معنی عاشقی را فهمیدم. که تا چه حد میتونه پیش بره.

پس حالا میتونم درک کنم که چرا میگویند شهادت کار همه کس نیست و باید عاشق بشی تا بتونی طعمشو بچشی.

 

و ما هم به موج سبز میپیوندیم

و میپرسیم «طبیعت ایران قربانگاه پاسداران محیط زیست، چرا؟»


[ دوشنبه 89/12/23 ] [ 1:12 عصر ] [ محمد سوزنچی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

از سال 84 که در رشته محیط زیست مشغول به تحصیل شدم، این وبلاگ را ایجاد و در هر بازه زمانی به هر اندازه که توان داشتم مطالبم را در آن می نگاشتم. از پاییز سال 89 با تحولی که در نگرشم به حوزه محیط زیست بوجود آمد. سمت و سوی وبلاگم نیز به مسئله اکوتوریسم تغییر کرد تا در اول بهمن سال 90 عنوان وبلاگم از محیط زیست همدان به محیط زیست همدان -اکوتوریسم تغییر کرد. چرا که تنها صنعت حامی محیط زیست، صنعت اکوتوریسم است. و امیدوارم که این صنعت به عنوان حامی محیط زیست بتواند از مشکلات عمده حیات بکاهد.
امکانات وب


بازدید امروز: 82
بازدید دیروز: 106
کل بازدیدها: 581800